حدود ٨ سال پیش، وقتی در مدرسه پست مدیر آموزگاری داشتم، هنگام گرفتن املا از دانشآموزان متوجه دانشآموزی شدم که تقریباً همه کلمات را اشتباه نوشته بود و فقط «به، در، از، با، آن» را درست نوشته بود. دور کلمات صحیح خط کشیدم و به او نمره ١١ دادم. دانشآموز با شادی به هوا پرید و گفت: همیشه معلمان برایم عبارت «غیر قابل تصحیح» مینوشتند؛ اما الآن ١١ گرفتهام و خیلی خوشحال هستم!
به او گفتم: «سعی کن تعداد کلمات صحیحی که مینویسی، بیشتر شود تا نمره بالاتری بگیری». کمکم اعتمادبهنفس دانشآموز افزایش پیدا کرد و در سایر دروس نیز نمرات بالاتری کسب کرد؛ تا جایی که بعضی اوقات در درس ریاضی، از دانشآموز زرنگ کلاس زودتر به سؤالات پاسخ میداد! در امتحانات نوبت اول، اگرچه در نوشتن جواب سؤالات اشتباهات املایی زیادی داشت، اما مفهوم جواب را رسانده بود و من به او نمره میدادم. بنابراین، امتحانات آن نوبت را بدون تجدید پشت سر گذراند. پس از گرفتن کارنامه، در پوست خود نمیگنجید و با نشاندادن کارنامه به دوستانش گفت: امسال خیلی خوشحالم؛ چون همه نمراتم بالای ١٠ است!
قسمت بد ماجرا
در سال بعد، وقتی بهعنوان مسئول آموزش، از کلاسی که دانشآموزم در آن درس میخواند بازدید کردم، متوجه شدم که همان دانشآموز بهعنوان دانشآموز تنبل رها شده است. سالهای بعد، دانشآموز ترک تحصیل کرد و من بسیار حسرت خوردم که استعداد دانشآموز، بهدلیل بیتوجهیهای بعضی از معلمان به هدر رفته است.
خاطرات خود را برای ما ارسال کنید.