خانم اعظم فراقی: هفته ی پیش موضوع انشاء ما این بود که خانواده ی خودشون رو معرفی کنن. خلاصه کلی درباره ی اعضای خانوادشون نوشتن. این هفته موضوع این بود که خودشون رو معرفی کنن و …

نیم ساعت بعد از مهلت نوشتن، چند نفری اومدن کنار میز من . یکی میگه : خانم خسته شدم از بس از خودم تعریف کردم !!!

یکی دیگه خیلی زیر پوستی ،به طوریکه من اگه شنیدم بگه من نگفتم، میگه : خانوم دختر نداره ، خیلی تعریف نکن !!

یکی دیگه میگه : خانوم چقدر خوب بود. من عاشق خودم شدم !! 

بعدی میگه : خانوم گفته انشا بنویس نگفته که افسانه تعریف کن !!

.

یکی از بچه ها از ته کلاس بلند شده میگه : آخه اینا به چه درد شما می خوره ؟ مگه ما رو نمیشناسید ؟ !!!

منم ساکت می شینم و گوش می کنم و همچنان لغز گویی هاشون ادامه داره …